بسیاری از شرکتها فناوری اطلاعات را صرفاً ابزاری پشتیبان میبینند، در حالی که همین نگاه سنتی میتواند میلیونها دلار فرصت از دست رفته و ساعتها سردرگمی به همراه بیاورد. وقتی استراتژی IT با اهداف کسبوکار همسو نباشد، پروژهها شکست میخورند، سرمایهها هدر میرود و حتی بهترین تیمها توانایی خلق ارزش واقعی را از دست میدهند. اما راه حل چیست؟ چگونه میتوان فناوری و کسبوکار را طوری به هم پیوند زد که هر تصمیم، هر فرآیند و هر ابزار، دقیقاً به تحقق اهداف سازمان کمک کند؟
در چارچوبهای مدیریت فناوری اطلاعات (مثل ITIL یا مدلهای انطباق IT–Business Alignment) همواره تفاوت میان فاکتورهای طراحی (Design Factors) و اهداف کسبوکار (Business Objectives) از نکات کلیدیست که بسیاری از مدیران نادیده میگیرند.
بیایید روشن و طبقهبندیشده توضیح دهیم:
۱. اهداف کسبوکار (Business Objectives)
اهداف کسبوکار نقطهی مقصد هستند — یعنی «کسبوکار چه میخواهد به دست آورد؟»
این اهداف معمولاً از استراتژی سازمانی استخراج میشوند و ماهیتاً غیرفنی هستند.
✅ نمونهها:
- افزایش سهم بازار تا ۲۰٪
- بهبود رضایت مشتری تا امتیاز ۹۰٪
- کاهش هزینههای عملیاتی
- ورود به بازارهای جدید
- نوآوری در محصول یا خدمت
🔸 ویژگیها:
- بلندمدت و راهبردیاند
- توسط مدیران ارشد (C-level) تعیین میشوند
- فناوری اطلاعات باید در خدمت آنها باشد
۲. فاکتورهای طراحی (Design Factors)
فاکتورهای طراحی در دیدگاههایی مثل ITIL 4: Design & Transition یا مدل Kuin (کویین) به معنای عوامل تأثیرگذار بر طراحی خدمات، فرآیندها یا ساختار IT هستند. بهعبارتی، چگونگی رسیدن به اهداف را تحت تأثیر قرار میدهند.
✅ نمونهها:
- فرهنگ سازمانی و بلوغ دیجیتال
- سیاستها و مقررات (Compliance)
- منابع مالی و انسانی
- فناوریهای موجود و زیرساخت فعلی
- ریسکها و الزامات امنیتی
- الزامات کاربران و تجربهی مشتری (UX/CX)
- سطح اتوماسیون و ابزارهای در دسترس
🔸 ویژگیها:
- زمینه و محدودیت طراحی را مشخص میکنند
- توسط تیمهای IT، طراحی خدمات و استراتژی مشترک تحلیل میشوند
- به پرسش «چگونه خدمات را طراحی کنیم تا اهداف کسبوکار محقق شود؟» پاسخ میدهند
۳. تفاوت بنیادین (در یک جمله)
اهداف کسبوکار میگویند "چه میخواهیم به دست آوریم"، و فاکتورهای طراحی میگویند "در چه شرایطی و چگونه باید طراحی کنیم تا به آن برسیم".
۴. نگاه کویین (Kuin) به انطباق IT با کسبوکار
در مدل کویین، هدف اصلی IT alignment این است که فناوری اطلاعات:
- جهتگیری و طراحیاش را بر مبنای اهداف کسبوکار انجام دهد،
- ولی در عین حال فاکتورهای طراحی (مثل منابع، فرهنگ، فناوری، و ریسکها) را در طراحی لحاظ کند.
یعنی کویین تأکید دارد بر: «تناسب طراحی IT با شرایط واقعی سازمان، بدون انحراف از اهداف کلان کسبوکار.»
جدول مقایسه اهداف کسبوکار با فاکتورهای طراحی
جنبه | اهداف کسبوکار | فاکتورهای طراحی |
---|---|---|
ماهیت | مقصد و نتیجهی مطلوب | شرایط و محدودیتهای طراحی |
تمرکز | چرا (Why) | چگونه (How) |
سطح تصمیم | راهبردی (Strategic) | تاکتیکی و عملیاتی |
تعیینکننده | مدیران ارشد سازمان | طراحان و مدیران IT |
نقش در انطباق | مبنا و جهتدهنده | ابزار انطباق و ترجمان اهداف به طراحی IT |

سناریو: یک شرکت پتروشیمی بزرگ
۱. پسزمینه
- یکی از شرکتهای بزرگ پتروشیمی کشور در حال گسترش صادرات محصولات خود به خاورمیانه و آسیای میانه است.
- هدف کسبوکار: افزایش فروش صادراتی ۲۰٪ در ۲ سال آینده و کاهش هزینههای عملیاتی ۱۵٪ از طریق اتوماسیون و بهینهسازی فرآیندهای داخلی.
۲. اهداف کسبوکار (Business Objectives)
- افزایش درآمد صادراتی و ورود به بازارهای جدید
- کاهش هزینههای تولید و لجستیک
- بهبود رضایت مشتریان با تحویل سریعتر و دقیقتر
- ایجاد توانایی تصمیمگیری دادهمحور (Data-Driven Decision Making)
۳. فاکتورهای طراحی (Design Factors)
برای رسیدن به اهداف فوق، بخش IT چند فاکتور طراحی را شناسایی کرده است:
فاکتور طراحی | اثر بر طراحی IT |
---|---|
زیرساخت شبکه و سرورها | نیاز به گسترش شبکه و پیادهسازی ERP ابری برای فروش و لجستیک |
مهارتهای IT | کمبود کارشناسان داده و تحلیلگر فرآیند؛ نیاز به استخدام و آموزش |
فرهنگ سازمانی | مقاومت کارکنان در برابر تغییرات دیجیتال؛ نیاز به Change Management |
بودجه IT | محدودیت مالی برای خرید تجهیزات گرانقیمت؛ نیاز به انتخاب راهکار بهینه |
ریسک امنیت سایبری | حفظ دادههای مشتریان و تراکنشهای مالی بینالمللی؛ نیاز به امنیت چندلایه |
قوانین و مقررات صادرات | رعایت استانداردهای بینالمللی؛ نیاز به کنترل و گزارشدهی خودکار |
۴. نحوه انطباق با اهداف کسبوکار
مرحله ۱: تحلیل همسویی (با مدل کویین)
- استراتژی کسبوکار: افزایش صادرات و کاهش هزینهها
- استراتژی IT: پیادهسازی ERP و BI برای فروش و تولید
- زیرساخت و فرآیندهای کسبوکار: فرآیندهای سفارش، تولید، انبار و لجستیک
- زیرساخت و فرآیندهای IT: شبکه ابری، پایگاه داده تحلیلی، اتوماسیون سفارش و گزارشدهی
✅ نتیجه: IT و کسبوکار در چهار بعد اصلی همراستا شدند.
مرحله ۲: پیادهسازی (با ITIL4)
- Service Value Chain:
- Plan: برنامهریزی ERP ابری برای سفارش و لجستیک
- Improve: تحلیل مداوم دادههای فروش و تولید برای کاهش هزینهها
- Engage: آموزش و تعامل با کاربران نهایی (کارکنان و مشتریان)
- Deliver & Support: پشتیبانی ۲۴/۷ برای سیستم ERP و BI
- Practices:
- Change Control برای مدیریت تغییرات دیجیتال
- Information Security Management برای امنیت تراکنشها
- Continual Improvement برای بهبود مستمر فرآیندها و کاهش خطاها
۵. سناریوی نهایی و اثرات
- ERP و BI پیاده شد، سفارشها سریعتر پردازش شدند.
- هزینههای تولید ۱۲٪ کاهش یافت (نزدیک به هدف ۱۵٪).
- گزارشهای تحلیلی باعث تصمیمگیری بهتر مدیران شد.
- فرهنگ سازمانی با برنامههای آموزش دیجیتال به تدریج تغییر کرد.
🔹 این سناریو نشان میدهد که اهداف کسبوکار تعیینکننده مسیر و مقصد هستند، و فاکتورهای طراحی IT چارچوب و محدودیتهای مسیر تحقق آن اهداف را مشخص میکنند.
معرفی مدل کویین (Kuin Model)
خب بیایید مدل کویین (Kuin Model) را دقیق و خلاصه اما کاربردی بررسی کنیم — مدلی که هدفش انطباق فناوری اطلاعات با اهداف کسبوکار است و از جمله مدلهای تأثیرگذار در حوزهی IT–Business Alignment محسوب میشود.
مدل کویین (Kuin, 1993) یکی از مدلهای کلاسیک در حوزهی Strategic Alignment است که توضیح میدهد چگونه فناوری اطلاعات (IT) میتواند بهصورت پویا و مؤثر با کسبوکار همسو شود. کویین معتقد بود که هماهنگی میان IT و کسبوکار، تنها با «همسویی اهداف» ممکن نیست؛ بلکه باید بین استراتژیها، ساختارها، فرآیندها و فرهنگها نیز همسویی وجود داشته باشد.
ساختار کلی مدل کویین
مدل کویین بر چهار بُعد کلیدی استوار است که باید همزمان و هماهنگ طراحی و پایش شوند:
بُعد | توضیح |
---|---|
1. استراتژی کسبوکار (Business Strategy) | اهداف، چشمانداز و برنامههای راهبردی سازمان |
2. استراتژی فناوری اطلاعات (IT Strategy) | مسیر و نقشهی فناوری برای پشتیبانی از استراتژی کسبوکار |
3. زیرساخت و فرآیندهای سازمانی (Organizational Infrastructure & Processes) | ساختار، مهارتها، فرآیندها و فرهنگ کسبوکار |
4. زیرساخت و فرآیندهای فناوری اطلاعات (IT Infrastructure & Processes) | معماری سیستمها، مهارتهای فنی و خدمات IT |
ایدهی محوری کویین
کویین بر روابط متقابل و پویای بین این چهار بُعد تأکید دارد: اگر هر کدام از این ابعاد تغییر کند، سایر ابعاد نیز باید متناسب با آن بازطراحی شوند تا انطباق حفظ شود.
بهعنوان مثال:
- اگر سازمان تصمیم بگیرد مدل کسبوکار دیجیتال شود، استراتژی IT نیز باید از پشتیبانی صرف به نوآوری دیجیتال تغییر کند.
- اگر ساختار سازمانی از سلسلهمراتبی به ماتریسی تغییر کند، ساختار IT هم باید چابکتر شود.
اهداف مدل کویین
۱. تبدیل IT به شریک استراتژیک (نه صرفاً ابزار پشتیبان)
۲. یکپارچگی تصمیمات IT و تصمیمات کسبوکار
۳. افزایش ارزش افزودهی فناوری اطلاعات برای سازمان
۴. بهبود ارتباطات بین مدیران IT و مدیران کسبوکار
مسیرهای همسویی در مدل کویین
کویین سه مسیر انطباق را معرفی میکند:
مسیر | توضیح |
---|---|
Top-Down Alignment | اهداف کسبوکار تعیینکنندهی جهت IT هستند (رویکرد سنتی) |
Bottom-Up Alignment | ظرفیتها و نوآوریهای IT محرک تحول در کسبوکار میشوند (رویکرد نوین) |
Interactive Alignment | تعامل مداوم و دوطرفه میان IT و کسبوکار؛ یعنی یادگیری متقابل |
جایگاه «فاکتورهای طراحی» در مدل کویین
در مدل کویین، «فاکتورهای طراحی (Design Factors)» همان عناصریاند که بر طراحی استراتژی و ساختار IT اثر میگذارند، از جمله:
- منابع مالی و انسانی
- ساختار سازمانی
- فرهنگ و بلوغ دیجیتال
- الزامات امنیتی و قانونی
- ریسکها و محدودیتها
بعبارتی:
مدل کویین نشان میدهد که انطباق IT با کسبوکار یک فرآیند پویاست، نه یک پروژهی یکباره.
IT باید در تمام سطوح (استراتژی، طراحی، فرآیند و فرهنگ) با اهداف سازمانی هماهنگ و همتکامل باشد.
پرسش اصلی این است آیا با وجود ITIL4 نیازمند مدل کویین هستیم؟
این پرسش یعنی دقیقاً در نقطهی تلاقی فلسفه و عمل در مدیریت خدمات فناوری قرار دارد.
بیایید روشن و دقیق بررسی کنیم که ITIL4 با مدل کویین (Kuin) چه نسبتی دارد — و آیا نیازی به استفاده از کویین در کنار ITIL4 هست یا نه.
🔹 ITIL4 خودش مدل کویین را مستقیماً شامل نمیشود، اما روح و هدف آن (یعنی انطباق IT با کسبوکار) را در قالب مفاهیم جدیدتر و جامعتر در خود جذب کرده است.
۱. دیدگاه کویین در یک جمله
کویین میگفت: «برای همسویی IT با کسبوکار، باید استراتژیها، ساختارها و فرآیندهای هر دو حوزه با هم تطبیق داده شوند.» یعنی او بر alignment چهارگانه (استراتژی و فرآیند در هر دو سمت) تأکید داشت.
۲. ITIL4 چه میگوید؟
ITIL4 دیگر صرفاً «چارچوب مدیریت خدمات» نیست، بلکه بهنوعی مدل حکمرانی و ارزشآفرینی سازمانی است.
در ITIL4، مفهومی کلیدی به نام SVS – Service Value System معرفی شده که هدفش دقیقاً همان است: ایجاد ارزش مشترک بین IT و کسبوکار از طریق همسویی استراتژیها، طراحی، تحویل و بهبود مداوم خدمات.
اجزای اصلی SVS در ITIL4:
جزء | توضیح |
---|---|
Guiding Principles | اصول راهنمایی که همهی تصمیمات IT را با ارزشهای کسبوکار همراستا میکند. |
Governance | سازوکار تصمیمگیری و کنترل که اهداف IT را با اهداف سازمان منطبق میسازد. |
Service Value Chain | زنجیرهای از فعالیتهای کلیدی (Plan, Design, Build, Deliver, Improve) برای ایجاد ارزش. |
Practices | مجموعهی تمرینها و فرآیندها (مثل Service Design, Strategy Management, Portfolio Management). |
Continual Improvement | چرخهی همیشگی ارزیابی و انطباق برای حفظ همسویی با کسبوکار. |
🔹 بنابراین، ITIL4 خودش ابزار و ساختار لازم برای Alignment را دارد، اما آن را با زبان و منطق مدرنتر بیان میکند.
۳. تفاوت فلسفی ITIL4 و کویین
جنبه | مدل کویین | ITIL4 |
---|---|---|
تمرکز | ساختار و استراتژی | ارزش و همکاری |
زمان | دهه ۹۰ میلادی | چارچوب مدرن پس از تحول دیجیتال |
محور | انطباق سازمانی (Alignment) | همآفرینی ارزش (Co-Creation of Value) |
زبان | مدل مدیریتی سنتی | مدل چابک، ترکیبی از Lean و Agile |
ابزار اجرایی | ندارد (مدل مفهومی است) | دارد (Practices، SVS، Value Stream و غیره) |
۴. نتیجه و پیشنهاد عملی
- اگر سازمان شما در مرحلهی طراحی استراتژیک IT است (مثلاً تدوین چشمانداز یا طراحی ساختار IT)،
👉 مدل کویین بهعنوان چارچوب تحلیلی مفید است تا روابط چهارگانه را درک کنید. - اما برای پیادهسازی عملی، بهبود خدمات، اندازهگیری ارزش و انطباق مستمر،
👉 ITIL4 کافی و کامل است.
در واقع ITIL4، مدل کویین را درونیسازی کرده و در قالب SVS و Value Chain پیاده کرده است.
سخن آخر
🧩 کویین: چارچوب مفهومی برای درک همسویی IT و کسبوکار
⚙️ ITIL4: چارچوب اجرایی برای تحقق همان همسویی در عمل
پس لازم نیست هر دو را جداگانه اجرا کنید، ولی شناخت مدل کویین باعث میشود ITIL4 را با درک عمیقتری از فلسفهی پشتش پیاده کنید — مثل تفاوت میان دانستن «روش کار» و فهمیدن «چرایی کار».